واپسین رشته ی عشق
سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ق.ظ
بسته بودم دل و عهدی که تو خود هر دو شکستی
واپسین رشته ی عشقت ز دل من بگسستی
قصـدت ار بود غروبی دل من ترک نمــایی
پس چرا همچو طلوعی به دلم نیک نشستی
کیش و آیین و مرامم همه در راه تو دادم
چون ره عقل و دلم را تو ز هر سوی ببستی
شاید این بود خطای دل دیوانه ام آخر
عاشقت گشت وندانست تو درفکرچه هستی
همچو ((منصور)) سرم گر برود بر سر داری
در دلم باقی و جاوید تو از روز الستی
۹۴/۰۳/۱۹