پشت حریر خاطره
سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ق.ظ
رفتی ولی با یاد خود در سینه غوغا می کنی
چشمان پر باران من مانند دریا می کنی
پشت حریر خاطره راضی به دیدار توام
افسوس حتی از همین محروم ما را می کنی
قول و قرار عاشقی آسان ز یادت می رود
دیروز گفتی عاشقی امروز حاشا میکنی
سهمم ز عشق تو شده تنهایی و آوارگی
از دوری ات میمیرم و مرگم تماشا می کنی
در مکتب عشق هر زمان چوب فلک را خورده ام
ای چرخ گردون با دل بیچاره بد تا می کنی
هر شب به یادت هستم و غرق سوالی بی جواب
آیا تو یادی از دل منصور تنها میکنی؟
۹۴/۰۴/۰۲