شعر دل

اشعارمنصورمصطفائی فر

شعر دل

اشعارمنصورمصطفائی فر

شعر دل

سروده های منصور مصطفائی فر

طبقه بندی موضوعی

چکیلمیر حسرتین آرتیخ تو ای درد مرا درمان
یتیش فریادیمه بیر گون به سر آید غم هجران
آخی سن سیز گئچن هر گون برایم همچو سالی شد
داها بو آیریلیقبسدی رسیده بر لبم این جان
سنی من بیر داها شاید نبینم در کنار خود
آما یادین بو قلبیمده همیشه می کند طوفان
یاغیر یاغمور بو گوزلردن تو را چون یاد خود آرم
یاخیر بو کونلومی عشقین نموده قلب من ویران
بو دونیانین صفاسی یوخ چو در پیشم نباشی تو
کی سن سیز اولدو بو دونیا برایم مثل یک زندان
بیری بیر گون سنه سویلر خبرهای خوشی دارم

دویار سان اُلدی منصور دا به راه عشق تو قربان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۲
منصور مصطفائی فر

یورگیم قانلا دولوپ بس کی سنی یاد ائدیرم

کار اولوپ گوش فلک، عشقیوی فریاد ائدیرم

ییخمیسان بو یورگی آیریلیغین لا گوزلیم

سنی من یاده سالیپ قلبیمی آباد ائدیرم

هر شی ییم گئتدی الیمدن قورو بیر جان قالدی

اونودا باغلامیشام زولفووه بر باد ائدیرم

هر گئجه من خیالین لا دانیشیپ آغلاشیرام

یورگی آلداتیرام بوش خیالا شاد ائدیرم

سنی سئومک له بوتون عالمه مشهور اولدوم

بو شیرین سئومگه من منصوری فرهاد ائدیرم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۳
منصور مصطفائی فر

چندی است دگر سایه ی تو بر سر ما نیست

رفتی تو ولی هجر تو در باور ما نیست

از بس که به یاد تو و عشق تو نوشتیم

نامی به جز از نام تو در دفتر ما نیست

ماییم که در دور فلک جز قدحی غم

چیز دگری بهر دل ساغر ما نیست

دین و دل ما بر سر عشق تو اگر رفت

تقصیر تو شد جرم دل کافر ما نیست

طوفان غمت آمد و کشتی دلم برد

غرقیم و به جز یاد تو کس یاور ما نیست

منصور به یاد تو چه بسیار غزل ها

گفتست ولی این غزل آخر ما نیست

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۳
منصور مصطفائی فر

زندگی شاید همان لحظه ی کوتاهی بود

کاین دلم در گرو روی چونان ماهی بود

کاش در عاقبت عشق میان من و تو

جز جدایی غم انگیز ز هم راهی بود

دل شکستی به چه جرمی؟که چرا عاشق بود؟

کار تو با دل من آخر خودخواهی بود

این دلم را تو نبین گشته گدای عشقت

یک زمانی دل من بهر خودش شاهی بود

بعد تو بر لب منصور به هر راز و نیاز

شادی و دلخوشی ات ورد سحرگاهی بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۲
منصور مصطفائی فر

چه کنم که جز صبوری ز من هیچ بر نیاید

به سر آید عمرم اما غم تو به سر نیاید

نفسم گرفته از بس پی عشق تو دویدم

نرسی به دادم ار تو رود و دگر نیاید

به میان جمعم اما دل من غریب و بی کس

چو بمیرم اشک سردی ز دو چشم تر نیاید

ز شب سیاه زلفت شده تیره تر شب من

به غمت گرفته ام خو به شبم سحر نیاید

پر و بال من ببستی نروم ز کویت اما

خودت همره غریبه شدی و خبر نیاید

تو ز آرزوی منصور و دلش خبر نداری

نکِشد به بر تو را جان ز تنش به در نیاید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۱
منصور مصطفائی فر

کمی شبیه به آن بغض کهنه ای هستم

که در گلوی عاشق دلشکسته بشکستم

هنوز کار بزرگی جز عاشقی بر تو

بلد نباشم و کاری نیاید از دستم

به آرزوی اینکه ز کار دل عقده بگشایم

دل از همه ببریدم چو بر تو دل بستم

ز آسمان چشم تو من اگر چه افتادم

ولی به انتظار طلوعی دوباره بنشستم

دلم گرفته ز دستت که بی وفا بودی

گسستی از من و اما من از تو نگسستم

برای مستی خود جام می نمی خواهم

که می نخورده من از چشم نرگست مستم

اگر بپرسی از احوال هر شب منصور

بگویمت که به یادت غریق اشک هستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۱
منصور مصطفائی فر

گاهی به یاد عشق تو چشم دلم تر می کنم

غرق خیالت دست خود بر چانه لنگر می کنم

محو تماشایت شده مست از دو چشمت می شوم

بهر شراب عشق تو دل را چو ساغر می کنم

جز در خیالم روی تو گرچه ندیدم من ولی

زیبایی رخسار تو نادیده باور می کنم

تقدیر اگر روی خوشش بر ما نشان ندهد چه غم

رویای شیرینم تویی با عشق تو سر می کنم

منصور از آن روی چو گل دیگر نمی آرد سخن

من وصف بی پایان تو با شعر آخر می کنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۹
منصور مصطفائی فر

بیر بولود وار بو گوزومده سنی گورسم یاغاجاخ

گوز یاشیم یاغمور اولوپ سئل کیمی گوزدن آخاجاخ

صاباحا چاتمایاجاخ سن سیز اولان بو گئجه لر

سنی اولسم گوزلیم قبریده کونلوم آناجاخ

بیر گونشدین کی چیخیب مشرق جاندان آمّا

بیلمدیم کی گونشیم تئز گئده جک تئز باتاجاخ

هارا گئتسن ده بو گوز یاشلاری آرخانجا گلیر

هر قدم قویسان ایزی بو یورگیمده قالاجاخ

یریوی توتمایاجاخ کیمسه سنین قلبیمده

ایتیریپ عشقینی منصور آما بیر گون تاپاجاخ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۶
منصور مصطفائی فر

هنوزم دوست می دارم به زیر نم نم باران

بگیرم دست یادت را خیالت را کنم مهمان

تمام لحظه هایم را کنم از عطر یادت پر

که شاید این دل ویران بگیرد اندکی سامان

کمی اشک و کمی باران کُند آرام قلبم را

ولی درد دلم بی تو ندارد نقطه ی پایان

تمام دردهایم را به سیل اشک خود شویم

به جز داغ غم عشقت به جز درد و غم هجران

شنیدم بُرده ای ما را ز یاد و خاطرت جانا

مثال عهد و پیمانت که رفت از یاد تو آسان

بریدی دل ز منصور و برفتی از بَرش اما

به سویش برنمی گردی ندارد وصل تو امکان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۰
منصور مصطفائی فر

کتاب لحظه های بی کسی نخستین مجموعه از سروده های منصور مصطفائی فر توسط انتشارات آرنا منتشر گردید

می توانید توسط یکی از روش های زیر کتاب را تهیه نمایید.


۱- واریز مبلغ 12000تومان (6500 تومان قیمت کتاب + 5500 هزینه پست پیشتاز) به شماره کارت 6037991807533215 بانک ملی ایران به نام منصور مصطفائی فر و یا شماره حساب سیبای 0216875637006 به نام منصور مصطفائی فر(قابل پرداخت در کلیه شعب بانک ملی) و پس از واریز وجه شماره 16 رقمی کارت و در صورت واریز از طریق فیش بانکی شماره قرمز رنگ فیش را همراه با آدرس کامل پستی ،کد پستی ده رقمی ،نام و نام خانوادگی و شماره تماس به صورت نظر خصوصی ذکر نمایید.


2- کتابفروشی اینترنتی فردا بوک


خرید اینترنتی کتاب لحظه های بی کسی


3- کتابفروشی بزرگ صفا

میدان انقلاب-روبروی سینما بهمن-بازارچه کتاب- طبقه زیر زمین-کتابفروشی صفا

تلفن:66978846-66978847


4- سایت شعر نو

http://www.shereno.com/book-611.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۸
منصور مصطفائی فر